از وقتی وارد روانشناسی شدیم، همه گفتن: «میخوای آدمای دیگه رو نجات بدی؟»
اما حقیقت اینه که خیلیهامون اول از همه دنبال نجات خودمون بودیم…
از سکوتهامون، از فهمیده نشدنهامون، از دردهایی که فقط توی خودمون چرخ میزد و جایی برای گفتنش نبود. 😔
کسی نمیدونه ما از کجا اومدیم؛
از کدوم شبهای طولانی، از کدوم بغضهایی که تا صبح باز نشد،
اما حالا تصمیم گرفتیم گوش بشیم برای دردِ دیگران،
چون یه روز هیچکس برای ما گوش نبود.
کسی نمیفهمه چقدر سخته قوی بودن برای بقیه وقتی خودت هنوز داری زخمت رو میبندی.
ولی همینجا، توی همین راه، یاد گرفتیم همدلی یعنی حضور…
نه راهحل، نه نصیحت، فقط حضور.
برای همین هر بار که کسی روبهرومون میگه «نمیدونم چرا انقدر درد دارم»،
ما با لبخند نرم جواب میدیم: «میفهمم.»
چون واقعاً میفهمیم.
روانشناسی شاید علم ذهن باشه،
اما در اصل، تمرین قلبه —
قلبی که یاد گرفته درد مشترک رو، نه علاقه مشترک رو، جدی بگیره. 💛
دکتر مریم زینالی