نویسنده: جان.پی استرلکی

مترجم:امیر حسن مکی

انتشارات: لیوسا

در کتاب کافه ای به نام چرا، ذهن شما را به فکر در مورد سه سوال اساسی مشغول می‌کند.

این کتاب ۱۹ فصل دارد که بر اساس پاسخ‌هایی به این سه سوال نوشته شده است.

داستان این کتاب از این قرار است که مردی به نام جان، در تقاطع‌های واقعی و استعاری سرگردان شده و خودش را در ناکجاآبادی که یک غذاخوری و کافه است پیدا می‌کند.

و اما سه سوال اساسی که با خواندن این کتاب بیشتر و بیشتر  به آن فکر خواهید کرد:

  1. چرا اینجا هستید ؟
  2. آیا از مرگ می ترسید ؟
  3. راضی هستید ؟

شخصیت اصلی این کتاب،جان، هنگام سفارش غذا در این غذاخوری با سه شخصیت دیگر در کافه آشنا می‌شود و ابهامات خودش را در مورد این سه سوال از آن‌ها می‌پرسد.

با راهنمایی‌هایی که این اشخاص به جان می‌کنند، او را وارد سفر خودشناسی می‌کنند و سعی دارند در طول راه جان را به نگرشی تازه نسبت به زندگی و روابط سوق دهند.

مثال‌ها و داستان‌هایی که در این کتاب آمده کاملا هوشمندانه و ظریف نکته‌ای از مسائل و مشکلات زندگی روزمره ما را عنوان می‌کند

مشکل ما انسان‌ها در این دوره این است که انتظار موعد نامعلوم در آینده را می‌کشیم که بتوانیم از کار فعلی خودمان دست بکشیم و به کار مورد علاقه‌مان بپردازیم.

در جایی دیگر از کتاب یکی از شخصیت‌های کافه در مورد ترس از مرگ به جان می‌گوید:

این طور نیست که اغلب مردم هر روز هوشیارانه راجع به مرگ فکر کنند.

اما به طور ناخودآگاه می‌دانند که با گذشت هر روز، یک روز از فرصت انجام دادن کارهایی که می‌خواهند در زندگی بکنند، کاسته می‌شود.

بنابراین از روزی می‌ترسند که بالاخره فرا می‌رسد و فرصت را از چنگشان در می‌آورد. ترس آنها از روز است، روز مرگ.